کد مطلب:41755 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:130
شستشوی او را در فضای عطرآگین و ملكوتی اغاز كردم فرشتگان نیك سرشت و مقرب الهی پیوسته بشارتم می دادند و در كار غسل یاریم می رساندند و لحظه به لحظه با من سخن می گفتند. پدر و مادرم فدایش باد، هر وقت می خواستم پیكر پاك و مطهرش را جا به جا كنم خود به خود حركت می كرد و مطابق نیاز، چرخش داده می شد. این وضع تا پایان غسل و كفن او همچنان ادامه داشت. 2- هرگز بویی خوش تر از بوی او استشمام نكردم و هرگز چهره ای به نوانیت و [صفحه 271] برافروختگی چهره او ندیدم. حالتی كه بر دهان مردگان عارض می شود، در وی پدیدار نگشت. 1- قال علی: غسلت رسول الله (ص) انا وحدی و هو فی قمیصه فذهبت انزع عنه القمیص، فقال جبرئیل: یا علی! لاتجرد اخاك من قمیصه فان الله لم یجرده، و توید فی الغسل فانا اشركك فی لبن عمك بامر الله. فغسلته بالروح و الریحان و الملائكه الكرام لابرار الاخیار تبشرنی و تمسك و اكلم ساعه بعد ساعه و لالقلب منه عضوا بابی هو و امی الا انقلب لی قلبا،الی ان فرغت من غسله و كفنه.[1] . 2-. .. ما شممت اطیب من ریحه و لا رایت اضوا من وجهه حینئذ و لم اره یعتاد فاه ما یعتاد الموتی.[2] . [صفحه 272]
1- رسول گرامی (ص) را بتنهایی در همان جامه ای كه بر تن داشت، غسل و شستشو دادم. ابتدا خواستم پیراهن از بش بیرون كنم اما جبرئیل مانع شد و گفت: علی! برادرت را از جامه اش برهنه مكن كه خدا او را برهنه نساخته است؛در كار غسل عموزاده ات من خود به تو كمك خواهم كرد.
صفحه 271، 272.